به گزارش راهبرد معاصر؛ وین، پایتخت اتریش میزبان آخرین تلاش برای احیا و بازیابی توافق هسته ای ایران بود، توافقی که سه سال پیش دونالد ترامپ ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده از آن خارج شد. وین در هفته پیش میزبان نخستین نمایش میدان جنگ سرد جدید بود. البته این مشابه جنگ سرد قدیمی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نیست؛ بلکه جنگی جدید بین ایالات متحده و ابرقدرت نوظهور یعنی چین می باشد. این گفتگوها تنها تاحدی در مورد ایران است، بلکه بخش مهم دیگر مذاکرات در مورد نظم جهانی جدید می باشد که با عقب نشینی سراسیمه ایالات متحده در سرتاسر آسیا و خاورمیانه پس از شکست های تحقیر آمیز در عراق و افغانستان در حال ظهور است.
ساختار جدید امنیت جهانی چیزی است که بر همه کشورهای درگیر در این گفتگوها تأثیر می گذارد: فرانسه، روسیه، بریتانیا، چین و آلمان، گروه موسوم به 1+4، که در کنار آمریکا بر سر توافق 2015 مذاکره کردند. ایالات متحده نقش اصلی را در تضمین این توافق ایفا کرد، که به موجب آن ایران پذیرفت که بلندپروازی هسته ای خود را در ازای لغو تحریم ها کاهش دهد. اما امروز ایالات متحده به دلیل خروج از برجام در مذاکرات مستقیم حضور ندارد.
هیچ اتفاق نظری بین مذاکره کنندگان وجود ندارد. آنها در واقع بین خودشان شکاف و اختلاف دارند. همانطور که در روز افتتاحیه مذاکرات این هفته، زمانی که چینیها درباره «نفاق هستهای» غرب اظهارنظرهای تندی بیان کردند، مشخص شد. این اظهارات قویاً حاکی از آن است که چینیها با استدلال اساسی علی باقری کنی، مذاکرهکننده ایرانی مبنی بر اینکه کشورش مورد بیعدالتی اساسی آمریکا قرار گرفته است و در این مسیر اروپایی ها هم همکاری کرده اند، همدل هستند.
باقری کنی روز چهارشنبه گذشته در گفت و گو با میدل ایست آی با اشاره به اینکه توافق سال 2015 که در آن ایران موافقت کرد غنی سازی اورانیوم را در ازای لغو تحریم ها محدود کند، یک نقص مهلک داشت: در حالی که ایران به تعهدات برجامی خود عمل کرد، تحریم ها هرگز لغو نشد. باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا، معمار این توافق، مطمئناً درباره صلح صحبت کرد. اما در پشت صحنه، وزارت خزانه داری آمریکا هر نهادی را که قصد تجارت با ایران را داشت، تهدید کرد. به این ترتیب، ورود یا خروج ایران از توافق هستهای تفاوت چندانی نداشت. ترامپ بعداً تحریمها را تشدید کرد و اروپاییها نتوانستند کاری در این مورد انجام دهند.
خود را به جای دولت حسن روحانی که توافق هسته ای را امضا کرد، قرار دهید. ایران هرگز در ازای شجاعت سیاسی خود در تلاش برای برقراری صلح با ایالات متحده و متحدانش چیزی جدی دریافت نکرد. این بدان معناست که در داخل ایران، قادر به دفاع از خود در برابر منتقدان داخلی نبود. طبق این توافق، ایران به تعهدات خود پایبند بود و اجازه نظارت کامل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران را داد. اما هیچ راستیآزمایی متقابلی در مورد تضمینهای آمریکا مبنی بر تعامل مجدد ایران با جامعه بینالمللی وجود نداشت.
ایران شدیدا به لغو تحریم ها نیاز دارد و باقری کنی یک تیم مذاکره کننده 40 نفره شامل رئیس سابق بانک مرکزی ایران و دو معاون وزیر امور خارجه را به همراه داشته است. او به آن تیم نیاز دارد تا بر راستی آزمایی اصرار کند که آیا ایالات متحده اجازه می دهد ایران بار دیگر در بازارهای بین المللی تجارت کند یا خیر. البته بسیار غیرمحتمل به نظر می رسد که ایالات متحده با این خواسته موافقت نماید یا حتی اگرخواهان آن باشد، دشوار می باشد.بنابراین احتمال شکست این مذاکرات وجود دارد.
این ما را به شکاف بین چین (و روسیه) از یک طرف و اروپایی ها از طرف دیگر می برد. تحقیر ایالات متحده در کابل در ماه اوت پیام داد که ایالات متحده در راه خروج است. انتظار داشته باشید که چینی قدرتمندتر در برابر تلاشهای آمریکا برای استفاده از دلار برای اعمال تحریمها علیه کشورهایی مانند ایران که دوست ندارد، مقاومت کند. روز پنجشنبه، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، با گستاخی به ایران هشدار داد که برای بازگشت به توافق هسته ای"زمان در حال پایان رسیدن است" است. ایران به این موضوع توجهی نمی کند. تیم مذاکره کننده بر این باور است که زمان برای ایالات متحده در حال اتمام است، موقعیت آن ها بسیار ضعیف تر از آن چیزی است که فکر می کنند و زمان آن فرا رسیده است که بلینکن و بایدن با واقعیت های ناخوشایند جنگ سرد بعدی آگاه شوند.